در این مقاله بر آن شده ایم تا نگاهی هر چند گذرا بر پدیده بیکاری و عوامل تاثیر گذار بر آن داشته باشیم. بیکاری را می توان از منظرهای متفاوت مورد کنکاش قرار داد و مسلماً پرداختن به چنین موضوع گسترده ای در یک مقاله نمی گنجد ولی سعی بر آن داریم تا نمایه ای از انواع بیکاری و عوامل موثر بر آن را مختصراً بررسی کنیم .
بیکار در اقتصاد به فردی گفته می شود که در سن کار ( ۱۵-۶۵ ) جویای کار باشد اما شغل و منبع درآمدی پیدا نکند.
بیکاری در کشور های مختلف با توجه به نوع فرهنگ و حتی شرایط اقلیمی و اوضاع سیاسی و اجتماعی از علل خاصی ناشی می شود و گاه از عوامل مشترک پیروی می کند. به عقیده برخی از تحلیل گران و محققان عامل اصلی ۷۰ درصد از ناهنجاریهای جامعه ناشی از بیکاری است، زیرا اشتغال می تواند از بروز بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی جلوگیری کند.
انسانها در کوششهای خود همواره سعی دارند نیازهای خود را ارضاء و به غایت مطلوب نزدیک شوند، از این رو اشتغال یکی از راههای اصلی و مهم نیل به این هدف تعریف می شود. همه انسانها به طور غریزی از بیکاری دائم رنج می برند و فراغت بیش از حد را کسل کننده می دانند. به عبارت دیگر لذت فراغت بدون کار و اشتغال قابل سنجش نیست.
اگر چه هر شخصی ویژگیهای شخصیتی و آمادگی ها و تمایلات خود را به محیط کار می برد ولی رفتار و نگرش ا و نسبت به شغلش بیش از هر عامل دیگر تحت تاثیر نوع شغل و شرایط کار و چگونگی برقرار کردن ارتباط با سایر افراد در محیط کاری است. با این اوصاف شخص ممکن است ضمن کار دچار حالتهای مختلفی نظیر احساس رضایت یا عدم رضایت، امنیت و عدم امنیت شغلی، فشار یا استرس و … شود و در مقابل هریک از این حالتها رفتارهای شغلی خاصی را از خود بروز دهد مانند کم کاری، غیبت و رها کردن شغل .
در حالت کلی می توان گفت با توجه به تفاوتهای فردی بین انسانها ( از نظر جسمانی و اجتماعی ) هر فردی قادر است با نوع خاصی از مشاغل حداکثر سازش را داشته باشد. هر جامعه ای برای تداوم حیات خود نیاز به کار دارد و انجام این کار قسمت اعظم از اوقات زندگی او را به خود اختصاص می دهد.
یکی از عوامل مهم در جلو گیری از بروز پدیده بیکاری ، ایجاد رضایت شغلی برای افراد است . با توجه به موارد ذکر شده می توان نتیجه گرفت رضایت شغلی، احساس روانی است که از عوامل اجتماعی نیز متاثر می باشد. از طرفی مطالعه و بررسی تاریخچه توسعه و تحول جوامع صنعتی نشان می دهد که نیروی انسانی ماهر و تعیلم یافته در تبدیل جوامع سنتی به صنعتی تاثیر انکار ناپذیری دارد و به همین اندازه در این تغییر بسیاری از کارگران فاقد این مهارت به جمع افراد بیکار اضافه می شوند.
پدیده بیکاری تا آن زمان که به شکل بسیط و پراکنده در حاشیه جوامع حضور دارد خطری جدی متوجه امنیت اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه نیست ولی اگر پدیده یاد شده کم اهمیت تلقی شود، همین موضوع به ظاهر ساده، به تدریج سلامت و امنیت آن جامعه را در معرض خطری جدی قرار خواهد داد.
به هر حال کارکردن و داشتن شغل از ضروریات فردی و اجتماعی است . هر انسانی سر انجام باید عهده دار شغلی شود و به وسیله آن زندگی خویش را اداره و به جامعه خود خدمت کند. دوام یک جامعه به میزان کار افراد آن بستگی دارد و جوامعی پیشرفت می کنند که افراد آن در اشتغال کارآمدترند و سر انجام هر فردی با توجه به رغبتها و استعدادهای خود و نیازهای جامعه ، شغل مناسبی را بر می گزیند. عوامل متفاوتی در انتخاب شغل موثرند که عدم توجه به آنها گاهاً منجر به رها کردن شغل از سوی فرد و بیکاری وی می انجامد از این عوامل می توان به خصوصیات فردی، خصوصیات جسمانی ، تجارب شخص ، راهنمائیهای والدین،امکانات فردی و اجتماعی و .. اشاره کرد.
قبل از اینکه به سراغ بیکاری و انواع آن برویم بهتر است درخصوص چند سوال زیر تامل کنیم:
است که در قسمتهای بعدی به آن اشاره خواهد شد.
انواع بیکاری :
بیکاری را می توان به دو قسمت بیکاری ارادی و غیر اداری تقسیم بندی کرد که بیکاری ارادی خود به چهار قسمت دیگر تقسیم می شود. در یک تقسیم بندی دیگر می توان بیکاری را از منظر بیکاری پنهان و آشکار ( غیر پنهان ) مورد بررسی قرار داد.
۱) بیکاری ارادی
۲) بیکاری غیر ارادی
۱) بیکاری ارادی : این نوع بیکاری به اراده فرد صورت می گیرد و فرد بیکار در دستمزد رایج تمایل به کارکردن ندارد.
۲) بیکاری غیر ارادی : در این نوع بیکاری، فرد در دستمزد رایج مایل به کار کردن است اما شغلی برای او وجود ندارد . این نوع بیکاری بر اثر چسبندگی قیمتها و دستمزدها بوجود می آید و طی سیکلهای تجاری کم و زیاد می شود. از طرفی در چسبندگی دستمزدها و وقوع رکود، تولید کنندگان ناچارند از میزان استخدام نیروی کار خود بکاهند چون با کاهش قیمتها ( p ) از درآمد تولید کنندگان کاسته می شود . اگر دستمزدها ثابت بماند هزینه تولید کنندگان نیز ثابت مانده ( یا گاهی افزایش می یابد) به این ترتیب از سود آوری آنان کاسته می شود.از طرف دیگر با کاهش قیمتها و عدم کاهش دستمزد اسمی ( .w ) دستمزد حقیقی ( w./P ) افزایش یافته و سطح اشتغال توسط تولید کنندگان کاسته می شود.
همانطور که گفته شد بیکاری ارادی نیز خود به ۴ نوع دسته بندی می شود :
بنابراین آنچه تا کنون تحت عنوان نرخ بیکاری طبیعی (u )از آن نام برده می شد عمدتا شامل بیکاری اصطکاکی و با تعریفی گسترده تر شامل بیکاری ساختاری می شود.
اختلاف نظر در بین اقتصاد دانان کلاسیک و کینزی :
کلاسیکها معتقدند در صورت عدم وجود چسبندگی دستمزدها و قیمتها بیکاری غیر ارادی بروز نمی کند و در ضمن با نادیده گرفتن بیکاری فصلی کم و بیش بیکاری برابر با بیکاری طبیعی است. کینزینها نیز بر این باورند که : اولاً : به دلیل وجود چسبندگی دستمزدها و قیمتها که واقعیتی انکار ناپذیر است بیکاری غیر ارادی وجود دارد و ثانیاً : به دلیل وجود توهم پولی در شرایط رکودی، بیکاری می تواند از مقدار طبیعی بیشتر باشد و مقداری بیکاری ادواری وجود داشته باشد.
در بسیاری کشورهای در حال توسعه علاوه بر جمعیت کثیری که به صورت آشکار بیکار هستند، تعداد زیادی نیز بصورت بیکار پنهان وجود دارند. افرادی که به امید پیدا کردن کار بهتر از مناطق روستائی خارج و به شهرها هجوم می آورند ( از حالت بیکار پنهان بصورت بیکار آشکار درمی آیند ) بعلت محدودیت جذب نیروی کار و عدم دارا بودن تخصصها و مهارتهای لازم بصورت بیکار آشکار در می آیند.
بیکار پنهان به شخصی گفته می شود که میزان بازدهی و تولید او نازلتر از آن باشد که می تواند با همان ساعات کار ایجاد کند و یا کار او تغییری در تولید کل بوجود نیاورد، در نتیجه تولید نهائی یک فرد بیکار پنهان، معادل صفر بوده یا بسیار اندک است. بعنوان مثال برای یک کشاورز ایرانی در طول سال ۱۰۸ روز ایام کاری در نظر گرفته می شود و درواقع وی به دلیل فصلی بودن کار و عدم کارائی زمین برای کشتهای مکرر در مابقی ایام سال بیکار است، لذا کشاورزان می بایست در کنار شغل اصلی خود به مشاغل جانبی دیگری نیز بپردازند.
تعریف دیگری از بیکاری نیز در کشورهای در حال توسعه وجود دارد ، بیکار شخصی است که به دلیل بیکاری و احتیاج مجبور به قبول شغلی است که فکر می کند آن شغل نمی تواند نیازهای او را تامین کند و یا منطبق بر میزان مهارت و تحصیلات وی نیست.
بیکاری در کشورهای درحال توسعه بر خلاف کشورهای پیشرفته صنعتی داوطلبانه نیست، بلکه پدیده ای است تحمیلی، که از طریق اقتصاد محدود این کشورها به افراد بیکار تحمیل شده است.
عوامل موثر بر گسترش بیکاری در جهان :
عوامل موثر و تاثیر گذار در بروز و شدت پدیده بیکاری در جهان عبارت است از :
در اندیشه های اقتصادی مدرن، انسان محور اصلی بحثها است . لذا می توان لذا می توان انتظار داشت که موضوع جمعیت دارای جایگاه مهمی بوده و رشد بی سابقه آن در سایه پیشرفتهای اقتصادی، علمی و فنی، جوامع بشری را با مشکلاتی از جمله بیکاری مواجه کرده است.
آقای آدام اسمیت در کتاب (( ثروت ملل)) این اندیشه را مطرح می کند که با کار و اشتغال انسانها است که ثروت تولید می شود. بنابراین هر چه بازدهی نیروی کار انسانها بیشتر گردد، مقدار عرضه ثروت نیز متناسب با آن افزایش می یابد. یکی از پی آمدهای رشد جمعیت بخصوص در کشورهای در حال توسعه ( که از آهنگ تندتری برخوردار است ) پدیده فراگیر بیکاری است.
در حال حاضر بیش از ۷/۶ میلیارد انسان بر روی کره زمین زندگی میکنند و هر ثانیه ۳ نفر بر این تعداد افزوده میشود، یعنی هر هفته بیش از ۵/۱میلیون و هر سال بیش از ۸۰ میلیون نفر.
کارشناسان معتقدند که تا ۴ سال دیگر، جمعیت جهان از مرز ۷ میلیارد نفر میگذرد و این در حالی است که ۹۹ درصد رشد جمعیت، در کشورهای درحال توسعه اتفاق میافتد.
امروزه در اغلب کشورهای جهان با رشد جمعیت هر ساله تعداد زیادی جویندگان کار وارد بازار کار می شوند و با در نظر گرفتن روند رشد جمعیت، در آینده ای نه چندان دور شاهد انبوه جویندگان کار کار خواهیم بود و تعداد افرادی که نمی توانند هزینه های مورد نیاز زندگی خود را تامین کنند روز به روز افزایش خواهد یافت. بیکاری ناشی از رشد جمعیت و مهاجرت جمعیت از مناطق کمتر رشد یافته جهان، در قرن بیستم ، دچار چنان رشدی شده که در تاریخ بی سابقه است. شهرهای بزرگ کشورهای فقیر جهان به سرعت گسترش یافته اند، بی آنکه شرایط زندگی نامطلوب روستا نشینها یا آنهایی که به دنبال کار بهتر و درآمد بیشتر به این شهر ها هجوم آورده اند بهبود یابد زیرا در شهر ها امکان اشتغال برای آنها وجود نداشته و امید دستیابی این افراد به سطح زندگی مورد انتظارشان نیز روز به روز کمتر می شود. با توجه به آمار بیکاریها در جهان، منطقه خاور میانه و آفریقای شمالی بالاترین میزان بیکاری را در جهان دارا می باشند.