باهم برای هم

باهم برای هم

اندیشه جوان زندگی روان
باهم برای هم

باهم برای هم

اندیشه جوان زندگی روان

تبدیل جوامع سنتی به صنعتی

با پیشرفتهای مختلفی که در تمامی زمینه ها اعم از پزشکی، نظامی، فرهنگی و … در جهان صورت می گیرد، رفته رفته فرهنگها، آداب و نگرشها نیز تغییر می یابند و باورهای سنتی دیروز جای خود را به باورهای جدید در دنیای صنعتی امروز می دهند . مدرنیته دارای مکانیسمی است که هر ملتی را که در آن گام برمی دارد ، خواه و ناخواه در مسیر معینی پیش می برد. مدرنیسم آمیزه ای است از خوب و بد، مدرنیته و تغییر جوامع سنتی به صنعتی از سویی باعث رشد و پیشرفت می شود ولی بهای این دستاوردهای علمی و تکنولوژیک بروز         پدیده هایی مانند بروز مشکلات عاطفی در خانواده ها، بیکاری و … است.

از دیگر پیامدهای تبدیل جوامع سنتی به صنعتی می توان به موارد زیر اشاره کرد که برخی از آنان در پدیده بیکاری موثرند :

  • دگرگونی اقتصاد
  • افزایش جمعیت
  • گسترش شهرنشینی
  • اهمیت فزاینده کار

از نظر اقتصادی، رشد ، ویژگی محوری جوامع مدرن است که در نتیجه چند عامل در مدرن سازی پدید می آید، یکی از این عوامل بهره مندی از تکنولوژی است که ماشین جای کار یدی را می گیرد و عامل دیگر پیدایش منابع انرژی جدید است که جای قدرت جسمانی انسانها را گرفته، که این عوامل خود باعث بروز پدیده بیکاری است.

از سوی دیگر پیشرفت جوامع و تبدیل آنها به جوامع صنعتی موجب پیشرفت در علم پزشکی، بهبود بهداشت فردی، بهبود و فزایش نوع مواد غذائی باعث رشد جمعیت شده که این عامل خود از عوامل مولد پدیده بیکاری است.

در تبدیل جوامع سنتی به صنعتی ، شهرنشینی رشد می یابد ( در جوامع سنتی کشاورزی شغل غالب افراد جامعه بوده و ۹۰ درصد جمعیت در روستاها ساکن بودند ولی در جوامع صنعتی این نسبت معکوس شده )‌ و روی آوردن ساکنین روستاها به سمت شهرها، پدیده بیکاری، حاشیه نشینی و … را به دنبال دارد،زیرا در جوامع صنعتی یافتن کار نیاز به

تخصص و مهارت داردکه قبلا درخصوص آن اشاره شد.

چرا بیکاری بیداد میکند؟؟؟

یکی دیگر از علل بیکاری که بسیار آسان از آن می گذرند

چند شغله بودن برخلاف آنچه تصور می شود تنها مختص کشور ما نیست و بسیاری از کشورها با این پدیده مواجه هستند. تنها فرقی که انواع آن را در کشورهای مختلف از یکدیگر متمایز می کند بستر اقتصادی و فرهنگی جامعه است. با توجه به این بستر ها می توان فهمید که چرا دو یا چند شغله بودن در بعضی کشورها معضل تلقی نمی شود و در برخی دیگر به چنان مشکلی بدل می شود که حتی ارکان اجرایی و قانون گذاری کشور را نیز درگیر خود می کند.

جدا از آن متاسفانه  بانوانی که نقش مدیریت خانه را بیشتر در جامعه  و اشتغال های مربوطه به تربیتی و پزشکی بانوان را دارند،اشتغال های که ذاتا برای مردان است به واسطه بانوان گرامی اشغال و اشباع شده که مسولین به طور کلی از آن چشم پوشی نموده اند.از جمله آن مشاغل مشاغل صنعتی و بندری و حتی حمل و نقل!!!که بهانه مسولین دقت کاری بانوان می باشد در صورتی که منافع در مسائلی غیر از آن ازجمله حقوق و مزایایی بسیار پایین آنان می باشد.













با اشغال یک واحد شغلی، شانس اشتغال دیگران به اندازه یک شغل کاهش می یابد، حال اگر فردی به تنهائی چند واحد شغلی را در اختیار داشته باشد، به همان تعداد شانس اشتغال از دیگرانی که محروم از شغل استاندارد هستند گرفته می شود. شغل دوم علاوه بر اینکه از منظر اقتصادی یک معضل به حساب می آید، دارای اثرات پیدا و ناپیدای دیگری نیز بر زندگی افراد دو یا چند شغله می باشد، شغل دوم فرصت استراحت و تفریح و رسیدگی به امور شخصی و خانوادگی و … را از فرد می گیرد و او را از لحاظ سلامت جسمانی و روانی به مخاطره می اندازد و  بهره وری او را در اجرای وظیفه اصلی اش در شغل اول تحت تاثیر قرار می دهد. اینگونه است که یک معضل اقتصادی مانند سرطان ریشه دوانده و تمام ارکان یک اجتماع را مورد تهدید قرار می دهد.

کمبود تقاضا برای فارغ التحصیلان دانشگاهی و مازاد عرضه آنها دو روی یک سکه هستند و آن ساختار ناکارآمد بازار کار است که از یک سو بصورت خیل عظیم متقاضیان آموزشهای دانشگاهی و از سوی دیگر با یک وقفه زمانی به شکل سیل عظیم دانش آموختگان بیکار نمود پیدا می کند.

عدالت اجتماعی و موضوع اشتغال


وقتی که به جوامع پیشرفته دنیا بنگریم، صرف نظر از میزان پیشرفت صنعتی و توسعه یافتگی و بزرگ و کوچک بودن، با دقت در آمار اشتغال و بیکاری آنها در می یابیم آن کشورهایی که نرخ بیکاری آنها در مقایسه با سایر کشورها پائین تر است، شاخص عدالت اجتماعی در آنها بالاتر بوده و فقر چهره پنهانتری دارد. ریشه کن کردن فقر و پایان بخشیدن به دور باطل و تسلسل این پدیده در خانواده های فقیر، جز با فراهم نمودن فرصتهای شغلی متناسب با توانمندیهای فکری و یدی آنها امکان پذیر نیست. فقر زدائی جامعه جز با محوری کردن اشتغال امکان پذیر نخواهد بود. محوری نمودن اشتغال نیز در گروه برنامه ریزی کلان دستگاههای مختلف و بصورت مشارکتی عملی خواهد بود.

برای ایجاد اشتغال و مقابله با رشد نرخ بیکاری علی رغم اینکه وضعیتهای سیاسی و اجتماعی و … کشورهای مبتلا به با یکدیگر متفاوت است و این عوامل چگونگی مهار بیکاری در ان کشورها را از یکدیگر متمایز می کند ولی در تمام کشورهایی که با بیکاری گریبانگیر ند، باید سرمایه گذاری و تولید افزایش یابد و برای افزایش تولید باید زمینه مصرف در داخل و صادرات به خارج فراهم شود و برای این منظور کیفیت و کمیت محصولات و خدمات بسیار مهم است. از سوی دیگر آموزشهای لازم قبل از مقاطع آموزش عالی ( دانشگاهها ) و در حین تحصیل در مقاطع دانشگاهی باید با بازار کار مطابق گردند و … همانطور که می دانیم معضل و پدیده بیکاری از عوامل مولد مشکلات اجتماعی و … است که تقلیل آن و رسیدن به نرخ بیکاری طبیعی، جامعه را از گزند بسیاری از معضلات دیگر مصون خواهد داشت.